به گزارش دولت بهار به نقل از خبرآنلاين، نام محمد بحراني اين روزها با «جناب خان» نقل محافل است. عروسكي كه با لهجه جنوبياش توجه همه را به خود جلب كرده است. پيش از اين نيز بحراني با صداپيشگي عروسكهاي محبوبي مثل «ببعي» يا «آقوي همساده» در مجموعه كلاه قرمزي توانايي خودش را در حوزه كار عروسكي ثابت كرده بود.
اما حالا جناب خان محبوب قلبهاست! اين همه محبوبيت و تاثيرگذاري ترسناك نيست؟ محمد بحراني ميگويد از اين تاثيرگذاري ميترسد و فقط دلش ميخواهد حال آدمها خوش شود. حالا يا با جناب خان يا با ببعي و آقوي همساده:
آقاي بحراني، «جناب خان» از كجا آمد؟
جناب خان، در «كوچه مرواريد» متولد شد. يك مجموعه زنده عروسكي به كارگرداني سعيد سالارزهي كه در شبكه خانگي پخش ميشد. آنجا يك اتاق فكر تشكيل شد و درباره كاراكترها صحبت ميكرديم. طبعا من هم يكي از اعضاي اتاق فكر بودم. همان جا بود كه پيشنهاد حضور يك شخصيت جنوبي را مطرح كردم چون هم جنوبيها را خيلي دوست دارم و هم با موزيك و آدمهاي خونگرم و دوستداشتني جنوبي ارتباط خوبي برقرار ميكنم. اسم جناب خان را هم محمد نادري كه در سريال «شمعدوني» نقش هوشنگ را بازي ميكند، پيشنهاد داد.
چه چيزي باعث شد كه رامبد جوان از بين آن همه عروسك جناب خان را با خودش به خندوانه بياورد؟
با هم به اين نتيجه رسيديم. من سالهاست كه رامبد را ميشناسم. از سال ۸۶ و در تلهتئاتر «يغماي باشكوه خورشيد» كه با كارگرداني استادم فرهاد مهندسپور از شبكه چهار پخشميشد با رامبد همبازي بودم و از همان جا دوستي ما شكل گرفت. رامبد خيلي آدم باحالي است و من واقعا دوستش دارم. او هم ظاهرا از من بدش نميآيد. در واقع ما حرف مشترك با هم زياد داريم و درباره خيلي چيزها از موسيقي گرفته تا باقي مسائل هم نظر و هم عقيدهايم. اين گذشت تا دوباره ما در «كوچه مرواريد» با هم همكار شديم. در سري اول خندوانه هم رامبد به من گفته بود كه اگر ايدهاي درباره اين برنامه دارم، بدهم يا براي كمدي آستندآپ بروم. اما بعد هر دو به اين نتيجه رسيديم كه شايد حضور جناب خان بيشتر جواب بدهد. به همين خاطر بنا شد كه تست بدهيم و يك شب جناب خان به خندوانه برود. رفت و ماندگار شد.
بحراني: جناب خان از من حاضرجوابتر است
اما جناب خان خندوانه متفاوت از جناب خان كوچه مرواريد است، نه؟
بله كاركردش فرق دارد. مخاطب كوچه مرواريد بچه ها بودند ولي در خندوانه جامعه هدف بزرگسالان هستند در نتيجه جنس طنز جنابخان بايد متفاوت ميبود. آن هم در برنامهاي كه ميهمانهاي جدي و اكثرا ستاره شركت ميكنند.
آقاي بحراني چرا روي هر عروسكي دست گذاشتهايد گل كرده است؟ آدمهاي بزرگسال جامعه ما كودكاني هستند كه در دهه شصت عروسكهاي زيادي ديدند و برنامههاي عروسكي زيادي برايشان ساخته شد. به همين خاطر ارتباط گرفتن جامعه ما با عروسكها چيز عجيبي نيست اما اين كه براي چنين مخاطب سختگيري يك عروسك بتواند به محبوبيت جنابخان برسد عجيب است. لااقل كار خيلي سختي است.
نميدانم واقعا، به نظرم لطف خدا بوده. كار براي من واقعا جدي است و هر چه دارم براي كارم خرج ميكنم. سر هر كاري هم كه ميروم بدون توجه به اين كه چه كاري است همه تلاشم را ميكنم را تا خروجي خوبي داشته باشم. البته شانسهاي خوبي هم در اين زمينه داشتم. از همكاري با گروه كار بلدي مثل «كلاه قرمزي» گرفته تا الان كه دارم با رامبد كارميكنم. به هر حال خوششانسي است چون با آدمهايي كار كردهام كه خوش اخلاق و سالم بودهاند و اين خيلي نكته مهمي است. كلا ورود من به حيطه كار عروسكي به واسطه يك آدم بسيار خوش قلب كار درست مثل مريم سعادت بود. او براي آموزش از هيچ چيز كم نگذاشت و بدون هيچ خساستي همه چيز را به من ياد داد. يادم هست نخستين بار مرا در يك جشنواره عروسكي ديد. آن زمان من دانشجو بودم و حتي گرايشم هم تئاتر عروسكي نبود اما مريم سعادت در آن جشنواره داور بود و از كارم خوشش آمد و از همان جا همه چيز شروع شد.
در طي اين مدت شما تجربه بازيگري هم داشتهايد كه معروفترينش حضور در «طبقه حساس» كمال تبريزي بود. با اين حال به نظر ميرسد در حوزه عروسكي بيشتر از عرصه بازيگري موفق بودهايد. خودتان كدام را ترجيح ميدهيد؟
اصولا يك قاعدهاي وجود دارد كه در هر حوزهاي كار كني بيشتر تو را با همان حوزه ميشناسند. آشنايانت نيز در آن حوزه مشغولند و در نتيجه به آن وصل ميشوي. اين طور نيست كه من كار عروسكي را بيشتر از بازيگري دوست داشته باشم. خيلي برايم فرقي نميكند چون در كار عروسكي من، بازي ميكنم و به دنبال ادا درآوردن نيستم. اما خب چون كارم را با حوزه عروسكي شروع كردم بيشتر آدمها اين نگاه را داشتند كه فلاني در عرصه تئاتر و كار عروسكي فعال است، در نتيجه پيشنهادهايي كه شده بيشتر در زمينه عروسك گرداني و صداپيشگي بوده تا بازيگري.
سه شخصيت عروسكي كه شما طي چند سال گذشته صداپيشگي آنها را انجام دادهايد يعني ببعي، آقوي همساده و جنابخان يك سري خصوصيات مشترك دارند. مثلا به نسبت كاراكترهاي عميقتري هستند و واكنشهاي متفاوتتري به اتفاقات پيرامونيشان دارند. اين خصوصيات چقدر از خود شما نشات گرفته است؟
همه كاراكترهايي كه من صداپيشه آنها بودم برگرفته از يك بخش وجودم هستند. هميشه همين طوري است. مثلا من خودم عاشق جنوبيها و موزيك جنوبي هستم و اين در جناب خان هم وجود دارد. اصلا خيلي وقت بود كه دلم ميخواست به جاي يك كاراكتر جنوبي حرف بزنم. به هر حال من در همين رشته درس خواندهام و فكر ميكنم هر كاراكتري بايد به فراخور موقعيت رياكشنهاي درستي داشته باشد. بخشي از اين رفتار به بودن در لحظه برميگردد و بخشي به آن آموختهها. درست مثل يك نقاش كه اصول نقاشي را ياد ميگيرد اما وقتي ميخواهد تابلويي خلق كند ديگر به هيچ كدام از آنها فكر نميكند. كار ما هم ميشود گفت به نوعي به كار آن نقاش شبيه است هرچند به نظرم عروسكهايي كه صداپيشگيشان را ميكنم از خودم حاضرجوابترند.
خودتان حواستان هست كه اين روزها جناب خان چقدر تاثيرگذار است؟ با اهدافي كه رامبد جوان در خندوانه دنبال مي كند، از حفظ محيط زيست گرفته تا رفتارهاي درست اجتماعي، همه و همه ميتواند با حضور جناب خان خيلي بيشتر تاثيرگذار باشد. از اين همه تاثيرگذاري نميترسيد؟
حتما ميترسم. اگر نترسم روز مرگ من است. هر هنرمندي كه ممكن است تاثيري داشته باشد بايد از هر لحظه بترسد. وقتي ميبينم جملههايم تكيه كلام مردم شده به خودم ميگويم محمد داري كار حساسي ميكني، خيلي حواست بايد جمع باشد. خيلي خطكشي شده بايد رفتار كني. اميدوارم تاثيرش مثبت باشد. درواقع نيت و سعي من اين است كه اين اتفاق مثبت باشد. من در برنامه «راديو هفت» در كنار شاهين شرافتي مجري بودم و شب اجراي ما «سهشنبههاي حال خوش» نام داشت. كلا موتيف زندگي من اشاعه همين حال خوش است. اين كه حال خوش را بين مردم و اطرافيانم جاري كنم. شايد نتوانم آدم بزرگي باشم ولي سعي دارم در همين موقعيتي كه هستم حال آدمها را خوب كنم. براي همين هيچ وقت عروسكهايي كه به جايشان حرف زدهام عروسكهايي پرخاشگر يا بيادب نبودهاند.
شما در «شهر موشها» ي ۲ هم با خانم برومند همكاري داشتيد. فكر ميكنيد ميراثي كه نسل مرضيه برومند و هنرمندان آن دوره در حوزه كار عروسكي از خود برجا گذاشتند الان به شكل درستي دارد استفاده ميشود؟
من در شهر موشهاي ۲ نقش خيلي كوچكي داشتم و بيشتر پشت صحنه فعال بودم. در فيلم «در به درها» دستيار عروسكگردان بودم. ببينيد، شرايط سخت شده. يك زماني بود كه رسانهها محدود بودند و برد هر كار نمايشي خيلي بيشتر بود اما الان با گسترش رسانههاي مجازي با همين موبايلها كه انواع و اقسام شبكههاي مجازي را در دسترس لحظه به لحظه قرار ميدهند رقابت كردن ديگر كار خيلي مشكلي است.
چرا دوست داشتيد جناب خان جنوبي باشد؟ فكر ميكنم اين انتخاب حداقل روي مردم رنجديده جنوب خيلي تاثير مثبتي داشته است. آن هم با همه مشكلات و محروميتهايي كه دارند.
من در محلهاي در شيراز بزرگ شدم كه همه همسايههايش جنوبي بودند. جنگ زدههايي كه از شهر و كاشانه خود آواره شدند و به شيراز آمده بودند. خيلي از دوستان من آباداني و خرمشهري، اهوازي و بوشهري هستند. جناب خان مديون آنهاست. از طرفي من هم به شدت اين موضوع محروميت را احساس كردهام. چند سفر به جنوب داشتم و هميشه از ديدن وضعيت مردم و شهرهاي جنوب دلم گرفته چون به نظرم ميآيد بعد از جنگ آنها بايد در اولويت قرار ميگرفتند. كساني كه جنگيدند و خانههايشان ويران شد. آبادان يك شهر بينظير بود الان نبايد اين طوري باشد. الان نبايد مردم اهواز حتي توان نفس كشيدن نداشته باشند. جداي از امكانات ديگر شهرها، شهرهاي جنوب نبايد اين جور نيمه خرابه باشند. خوشحالم كه جنوبيها كمي با جناب خان خوشحال شدند و كلي پيغام به من ميدهند كه دمت گرم حال ما را خوب كردي. اين پيغامها خيلي به دل من ميچسبد. من نه سياستمدارم نه نماينده مجلس ولي فكر ميكنم مردم جنوب يك حقي به گردن همه ايرانيها دارند كه هنوز ادا نشده است.